حسن زاده خراسانی، اکبر «سیاه قلم خراسانی»(۱۳۰۶-۱۳۹۳ ش)
وی در اردیبهشت سال ۱۳۰۶ خورشیدی از پدر و مادری مسلمان و پیرو خاندان عصمت و طهارت در مشهد مقدس دیده به جهان هستی گشود.
دروان کودکی را با اشتغال در کارگاه نقره سازی سپری کرده و هم زمان تحصیلات ابتدایی را کلاسهای اکابر شبانه آن زمان تا ششم ابتدایی ادامه داد و سپس به خدمت سربازی رفت.
بعد از اتمام سربازی به تهران رفته و مدت بیست سال کار در مغازه زرگری ،به نقره سازی و حکاکی روی نقره و سیاه قلم کاری مشغول بود که موجب اشتهار وی به «سیاه قلم» گردیده است.
در تهران با مدیر روزنامه فکاهی آشنا شده و گاهی سرودههای خود را که بصورت طنز سیاسی اجتماعی و… بود در این روزنامه بچاپ رسانده است.
سال ۱۳۲۰ ازدواج کرد اما همسرش پس از مدتی به دلیل بیماری قلبی درگذشت و مجدد سه سال بعد ازدواج میکند که حاصل آن دو پسر و چهار دختراست.
او در مقدمه دیوان اشعارش که تحت شماره ۱۸۷۱۴۵ مورخ ۹ /۷/۱۳۹۹ در کتابخانه آستان قدس رضوی ثبت شده و موجود است و تاریخ چاپ آن ۱۳۷۰ شمسی است، چنین نوشته که :«..به شغل خرازی فروشی مشغولم و گاهی هم به حکاکی آیات قرآنی بر روی فلزات میپردازم و هم چنین مشغول نوشتن کتاب شعر و علوم قرآنی میباشم و در این زمینه ۵۰ جلد کتاب نوشته ام… در مدت زندگی چندین بار افتخار مشرف شدن به خانه خدا و سوریه را داشتم…».
این رباعی نمونه ای از اشعار اوست:
زندگی گرمی دلهای بهم پیوسته است گر محبت نبود قلب شما بشکسته است
تو اگر عاشق دلهای پریشان باشی همه جا راه کمک هست ولی آهسته است
و امّا؛ حاج اکبر حسن زاده خراسانی «سیاه قلم» را از باید در سه منظر میتوان نگاه کرد:
اول؛ روحیه کار و تلاش و فراگیری هنر نقره سازی و سیاه قلم کاری .
دوم؛ علاقهی او به مطالعه و شعر و ادبیات و نگارش کتاب و…
سوم؛ فراگیر علوم غریبه و رمل که البته در دست نوشتههای به اساتید علوم غریبه ی خود اشاره نکرده است.
و اما نگارنده ی این سطور که از دهه ی ۱۳۷۰ با وی دوست و حشر و نشر داشتم او را در علم رمل استادی ماهر و زبردست دیدم علاوه بر آن درتسخیر و حبس جن نیز مهارتی خاص داشت که نمونه ی عملی و عینی آن را دیدم و بعد از آن از دیگر کسی هنوز چنین کاری را ندیده ام.
آری! سرانجام استاد سیاه قلم خراسانی در سال ۱۳۹۳ به حکم آیه ی شریفه ی «کل نفس ذائقه الموت» دعوت حق را لبیک گفته و در قطعه هنرمندان بهشت رضا در مشهد مقدس رضوی بخاک سپرده شده است. روحش شاد و یاد گرامی باد.
در سال ۱۴۰۰ از طرف چندین اداره در مشهد بعنوان چهرهی ماندگار شناخته شده و لوح زیر به خانواده او تقدیم شده است.