شعر در مدح آیت الله حسن زاده آملی

هوالباقی
به یاد حضرت علامه آیت الله حسن حسن زاده آملی (قدس سره)
این شعر توسط آیت الله حجت هاشمی خراسانی، به تاریخ ۱۴۲۳ هجری قمری در مدح آیه الله حسن حسن زاده آملی سروده شده، و در صفحه ۶۶ کتاب «دیوان اشعار حجت» به چاپ رسیده است:


حسن زاده آملی مرد حق
بُوَد مُنکِر او سزاوار دق
چو مولای خود حق، و حق با وی است
ز اقران خود برده گوی سبق
خداوند علم و خدای عمل
چو باقر کند با خرد علم شق
فلاطون عصر است و بقراط دهر
چو او تو نیابی به نظم و نسق
دو صد بوعلی هست شاگرد او
چو او تو نیابی به کل فرق
چو اسرار و صدرا خبیر و بصیر
چو موسی عصا می زند فانفلق
سمائی و عرشی و توفر شیئی
منور چو مهر و تولیل غسق
ز کی المعی و تو باشی غبی
توئی صبح کاذب قبیل شفق
ندیده تو استاد و ناخوانده {ای}
نخوانده کتاب و ندیده سبق
تو را نیست طبع صحیح و سلیم
نه حال تتبع که خوانی ورق
حسودی و بد کیش و بدبین به خلق
چو تو نیست یک تن از این ماخلق
چرا با رجال خدا دشمنی
چرا گشته در بحر خدعه غرق
ریا و هوا سمعه کارتو شد
چرا هر زمان طبق عن طبق
به هر لحظه{ای} رنگ دیگر تو راست
تو گاهی به غربی و گاهی به شرق
خداوند مغنی غنی کرده است
چرا کرده برتن تو جامه ملق
هرآن کس باو زشت گوید ز جهل
رهاکن برویش بیفکن بصق
گناهش چه باشد بجز علم و فضل
خطایش چه جز آن که نبود علق
علق با مضغ جمع گردیده اند
شمارند کافر همه ماخلق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عبارت امنیتی: *(پاسخ حاصل جمع زیر را در مربع وارد نمایید.)* Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.