قیافه شناسی یا چهره خوانی

چهره خوانی : چـهره خـوانـی به این مـعـنـا است که شما فـقــط ….

با با نگاه کردن به صورت اشخاص پی بـه خـصـوصـیات اخلاقی و شخصیتی او ببرید.
چـهره خـوانـی توسـط مردم در اعصار مختلف انجام شده است و شـناخـتـن افراد تنها از روی خصوصـیات ظـاهـری آنها مساله بسیار جالبی است ، نـکات ظـریف و دقیـق وپیچیدگی های بسیاری در علـم چـهـره خـوانـی وجـود دارد ولی من در اینجا به بیان نکات اصلی تر و مهمتر آن بسنده میکنم.
بشر در طول قرون متمادی سعی نموده تا با پیوند زدن خصـیصـه هـای صـورت افـراد بـه ویژگیهای شخصیتی، متوجه افکار و درون دیگران شود ، با گـذشـت سـالها علم چهره شناسی نیز گسترش یافته و به شاخه های مختلف تقسیم میشود.
نمونه هایی از علوم چهره خوانی عبارتند از : متوپوسکپی : علم پی بردن به درون آدمی از روی خطوط روی پیشانی ؛ فرنولوژی : علم جمجمه خوانی و مطالعه طرز تشکیل جمجمه ؛ فیزیـوگـنومی یا عـلم چـهره شـنـاسی ، موضوعی است که به نگاهی به مفهوم برخی آیات قرآن کریم بدان خواهیم پرداخت ؛ این علم به ما می آموزد که چگونه از روی چهره افراد پی به شخصیت آنها ببریم.
امروزه دانشمندان به چنین علومـی ، شـبـه علـوم اطـلاق کرده و بـهای زیـادی بــه آن نمیدهند و هـمانند عـلومی مانـنـد طالع بـینی به آنها مینگرند یعنی علوم اثبات نشده ولی بیضرر ! با این وجود هنوز بسیاری از مردم چهره خوانی را راهی مطمئن برای قضاوت در مورد افراد میدانند.
چیزی که اهمیت دارد این اسـت کـه چـهره را بصورت کامل و دقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و تا رسیدن به همه حقایق از قضاوتهـای شـتابزده اجتناب کنید ؛ زیرا اثر مثبت یک قسمت از چهره میتواند اثر منفی قسمت دیگر را خنثی نماید.
البته شاید شما در باره ی علم قیافه شناسی یا چهره خوانی کمتر شنیده باشید اما سئوالاتی داشته باشید از جمله :
الف: آیا این علم در قرآن و حدیث آمده است ؟
ب: آیا علما و عرفا و فلاسفه و دانشمندان در این باره مطالبی نوشته اند ؟
با تامل درترجمه ی ظاهری آیاتی چند از قرآن کریم که بشرح ذیل اشاره می شود علم قیافه شناسی یا چهره شناسی نهفته است:
«.. مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ ..» آنها را از سيمايشان مى‌شناسى. با اصرار، [چيزى‌] از مردم نمى‌خواهند.
«.. وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِيماهُمْ ..» و بر اعراف مردانى هستند كه هر يك [از آن دو دسته‌] را از سيمايشان مى‌شناسند،« وَ نادى أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيماهُمْ » و اهل اَعراف، مردانى را كه آنان را از سيمايشان مى‌شناسند، ندا مى دهند. و در این به صفت هوشیاری افراد اشاره دارد که شناخته می شوند: « إِنَّ فِي ذلِکَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ » به يقين، در اين [كيفر] براى هوشياران عبرتهاست. «.. فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ ..» در نتيجه ايشان را به سيماى [حقيقى‌]شان مى‌شناسى و از آهنگ سخن به [حال‌] آنان پى خواهى برد؛«… سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ …» … علامت [مشخصّه‌] آنان بر اثر سجود در چهره‌هايشان است..« يُعْرَفُ الُْمجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ الْأَقْدامِ » تبهكاران از سيمايشان شناخته مى‌شوند و از پيشانى و پايشان بگيرند.
مولوی در مثنوی آورده است :
چون که سیما را معرف خوانده است – چشم عارف سوی سیما مانده است.
کتاب فراست الحدیث (جرجی زیدان) که به امر فیلسوف شرق شادروان سید جمال الدین اسد آبادی (ره) توسط مرحوم شاعر دانشمند، صادق بروجردی نیز این علم را به نظم در آورده است.
در برخی از کتب علوم غریبه نیز در باره علم قیافه شناسی و دسته بندی قیافه و چهره ی افراد مطالبی نیز آمده است که کافی بنظر نمی رسد .
باری ! مطلب در این مبحث بسیار است و ما فقط اشاره ای کوتاه داشتیم تا شما را به توجه و تامل در آیات قرانی و حکمت الهی وا داریم.