معرفی کتاب اعلاط در انساب

کتاب اعلاط در انساب که در حال تحقیق و تکمیل است، بزودی به صورت عکسی وبخط مولف چاپ و منتشر خواهد شد ، فرازی از این کتاب بدین شرح است:
***
قانون نظام وظیفه، نقش و نظر روحانیت
سید عبدالحجت بلاغی ((۱۲۷۴-۱۳۵۵ش))، در کتاب خطی خود با عنوان: -اعلاط در انساب-صفحه ۱۷، چنین آورده است: «..در سال ۱۳۴۶ قمری (۱۳۰۶ شمسی) اهالی اصفهان برضّد قانون نظام اجباری (نظام وظیفه بعد) بلوای عام نمودند و (چنان که رسم قدیم آنان بود که در گرفتاری ها به در خانه ی علماء مذهبی می رفتند- این مرتبه هم) به درب خانه های آنان ریخته غوغایی به راه انداختند، و هریک را از خانه بیرون کشیدند و روانه ی شهر (قم) ساختند که: (بروید رفع مشکل از ما بنمائید) علماء شهر اصفهان سردسته‌ای رشید و به عبارت دیگر سپر بلایی برای خود لازم داشتند، به مردم گفتند: «آقای آیت الله حاج آقا نورالله بایستی در این کار پیش قدم باشند، و گرنه از ما کاری ساخته نخواهد شد.»
اما حاج شیخ نورالله که:
اولاً؛ طالب قدرت و ترقی دولت ایران و روحاً خود نیز یک مرد جنگی بود، و می‌دانست که قشون برای مملکت لازم است ، با اصل قانون مخالفتی نداشت مانند، سید حسن مدرس و آیت الله حاج شیخ عبدالکریم بزرگ.
ثانیاً؛ می‌دانست که نسخ چنین قانونی ممکن نیست، لذا نخست درب خانه‌ی خود را به روی بلوائیان بست و در کُنجِ انزواء نشست و به خارج شهر اصفهان سفر کرد، ولی از طرف دیگر چون سائر همکارانش محض جلب قلوب مردم به قم رفتند دید که آنان محبوب القلوب مردم و او منفور مردم خواهد شد.
لذا ناچار به شهر اصفهان برگشت و با سلام و صلوات روانه ی قم شد و امید واری مردم بیشتر به او بود.
بالجمله : وجوه علماء اصفهان در قم اجتماع نمودند و به شهرهای نزدیک و دور قم خبر فرستادند که سائر علماء و پیشوایان مذهبی بلاد هم به آنان ملحق شوند.
عده ای از علماء شهرهای تهران، اراک ، شیراز، و غیرها به مهاجرین پیوستند و رفته رفته غائله بزرگ می شد، در عین این که حاج شیخ عبدالکریم یزدی شهر قم را قبل از این پیش آمد محل اقامت و مرکز ریاست خود قرار داده مهمترین عنوان روحانیت و پیشوایی عموم ملت ایران را به دست آورده بود به هیچ وجه موافقتی با مقاصد مهاجرین نداشت و سید حسن مدرس هم که از موافقین جدّی نظام اجباری بود قهراً هم مسلکان خود را تنها گذاشت.
ارکان دولت نظیر تیمور تاش و…. برای مذارکات اصلاحی به قم آمدند و برای جمع میان مصالح دولت و مقاصد ملت اقداماتی نمود.»- برای اطلاعات بیشتر به کتاب «تاریخ نائین» صص ۱۵۵-۱۵۸ از همین نویسنده مراجعه کنید.
باری!
حاج شیخ نورالله رئیس مهاجرین براثر بیماری مختصر دار دنیا را وداع گفت و پنجاه سال زندگانی پر از انقلاب و تشویش خود را نهایت بخشید- عمرش زیاده برهفتاد سال بود. وفاتش در ماه رجب سال ۱۳۴۶ قمری (۱۳۰۶ شمسی) اتفاق افتاد و جنازه‌اش از قم به نجف اشرف حمل و در مقبره جدّ اُمّی اعلایش شیخ جعفر کبیر موفون شد.* کأنْ لم یَکُنْ بَیْنَ الحُجُونِ إلى الصّفا أنِیسٌ، وَلَمْ یَسْمُرْ بِمکّهً سامِرٌ.
تحقیق: مهدی قربانی «انیس الکتاب»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عبارت امنیتی: *(پاسخ حاصل جمع زیر را در مربع وارد نمایید.)* Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.