علامه ملا عبدالله بُشروی

ملا عبدالله بُشروی، معروف به [فاضل تونی] متوفی 1071 هـ. ق .
11111

به مناسبت بزرگداشت حضرت علامه ملا عبد الله بُشروی معروف به [فاضل تونی] در تاریخ 29 /8 /1394 مراسم با شکوهی برگزار شد و بنا به دعوت مسئولان محترم شهرستان بشرویه، نگارنده ی این سطور مهدی قربانی «انیس الکتاب» و حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید جواد ارشادی نیا مدرس دانشگاه برای سخنرانی در این جلسه حضور یافتیم….

این امر مرا بر آن داشت تا مختصری از واقعه ی پیدا شدن مرقد شریف این علامه ی عالی مقام را از کتاب «اوراق پراکنده» که حاوی مجموعه مقالات و اشعار حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید ناصر حسینی میبدی است، همراه باشرح سفرمنظوم که توسط آقای حاج حسین قربانی [پسر عموی نگارنده] که در این سفر ما را همراهی کردند و آن را به نحو شایسته ای به نظم در آورده اند را مزید اطلاع دوستداران اهل علم ارایه نمایم.
آری ! درکتاب اوراق پراکنده مقاله ای است با نام «گذری بر دیار خاموشی» که طی سه شماره در پائیز 1370 در هفته نامه ی باختر سال دوم شماره های 73 ،74، 75 ، به قلم دانشمند محترم حاج سید ناصر حسینی میبدی/ بشرح زیر به رشته ی تحریر در آمده است:
انگیزه نوشتار:
در سپیده دم معارف اسلامی بر اصحاب سیر و ارباب تاریخ آن که در نظر بازی عارفانه خویش نکته های عبرت را تجربه می کنند و رهگذران بازار علم و عرفان را در بیاض معارف، یکی پس از دیگری با خامه محبت تحریر می نمایند، مخفی مباد. این شکسته اهل قلم چندین سال پیش (سنه 1408 هـ . ق) که از جوار بارگاه لطیف حضرت دوست امام الهمام علی بن موسی الرضا/علیه السلام/ به قصد زیارت دودمان و رفیقان دیار بیشتون عشق می امدم بین راه در حریم ولایت و ملکوتی حضرت معصومه /سلام الله علیها/توقف کوتاهی داشتم که درآن درنگ معانی توفیق رفیق و یارگشت و به همراه نیای بزرگوارم عالم ربانی حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید باقر میبدی که در ایام کهولت سن در جوار مکتب عشق و عرفان رحل اقامت افکنده است ملاقاتی چندینساعته با فقیه اهل البیت، جامع معقول و منقول، علامه نسابه آیت الله العظمی حاج سید شهاب الدین مرعشی نجفی /رضوان الله تعالی علیهو حشر الله معالنبیینو الصالحین/داشتیم که در آن مجلس اُنس با کرشمه ها و نازهای شناخت هم چون بوته ای تشنه در دل کویر محبت از چشمه های حکمت آن پیر فیاض که در احیاء آقار اهل البیت/علیهم السلام/کم عدیل و نظیر بودند کسب فیض نمودیم و از هر دری سخنی گفته شد و کلامی بر نهانخانه ی دل نشست.تا آن که معظم له آن عنقای معارف حقه به مقتضای«الکلام یجرالکلام» رشته سخن را به با ختران و سال های اقامت خویش و استفاده از محضر بعض از اعلام آن آوردند و در بین کلام یادی از عالم عامل شیخ الفقها و المجتهدین ملا عبد الله بن محمد التونی البشروی(فاضل تونی) /قدس الله نفسه الزکیه/نمودند و از جد امجد پیرامون محل دفن و مرقد این عالم ربانی سئوال نمودند. آن چنان که یادم هست و در خاطر دارم نیای بزرگوار در جواب معظم له فرمودند: همان گونه که مستحضرهستیدمرقد آن عالم ربانی بنا بر شهرت در نزد اهل علم و خواص بیرون از شهر باختران در محلی است که در قدیم معروف به «کرمانشاه کهنه» که این پل در عصر صفویه و حکومت شیخ علی خان زنگنه شاید احداث شده باشد و در نزدیکی روستای مراد آباد واقع بوده و اظهار داشتند در سال های خیلی پیش آن چنان که شنیده ام مرحوم اخوی (فقیه اهل البیت آیت الله العظمی حاج سید محمد میبدی)و مرحوم آیت الله حاج شیخ حسن (علامه علامی)/قدس سرهما/ محل مذکور و مرقد آن عالم ربانی را زیارت نموده اند…الخ بگذریم که کلام پیرامون آن محفل روحانی خود احتیاج به وقتی دیگر و تحریری مبسوط دارد. اما انگیزه عرفان پیرامون فاضل تونی وشناخت بر خاموشکده آن عالم ربانی اگر چه در حقیر مدت ها بیش از این به اوج رسیده بود و در بعض از تألیفات خویش منهم مستدرک الوقایع امیر عبد الحسین خاتون آبادی و چراغ ادب در ترجمه رجال باختران بالکنیه اواللقب و سراج المعانی و غیرهم معظم له را به اجمال معرفی نموده ام ، لیک این محفل روحانی مزید بر علت گردید و علاقه را در شناخت شخصیت علمی و روحانی آن اسوه ی معرفت در وجودم بی منتهی نمود تا این که چندین ماه پیش در محضر نماینده محترم ولی فقیه و امام جمعه باختران حضرت آیت الله زرندی /دامت برکاته/ ایضاً بنا بر اتفاق سخن از حالات فاضل فوق الذکر به میان آمد و معزی الیه فرمودند : «اگر مکان دقیق دفن این عالم ربانی پیدا شود از ان جا که سرمایه ای علمی بریا منطقه می باشد بقعه ای مناسب مقام علمی آن بزرگوار بر مزار خامشش بنا خواهند نمود.» پس از شنیدن این کلام صفیری از بُن استخوان در وجودم شعله کشید:
مژده وصل تو کو کز سرجان بر خیزم«حافظ»
باری! از آن لحظه آتشین به بعد چون کم گشته ای از پی مرقد این خاموش که سرایش به فراموشی می رفت برآمدم، شاید بتوانم غروب گاه این خورشید علم را که از خاوران دوست طلوع و در باختران دیار بیشتون عشق آرمیده است پیدا نموده و نیت خیر خواهانه نماینده معظم رهبری را بدان متوجه سازم. بگذریم، تا آن که چندی پیش برای دیدار دوست ارجمند و گرامیم جناب آقای کرمی که چندین سال با زحمات خالصانه خویش تنها کتابخانه ی عمومی شهر را سر و سامانی دادند و اهل ادب را با رفتن از کتابخانه به قول معروف شاد پشیمان کردند به اداره ارشاد اسلامی قسمت مطبوعات رفتم و بر حسب اتفاق در آن جا ملاقاتی با سرور بزرگوارم جناب فضائل مآب آقای هرمز بیگلری داشتم. ما بین صحبت در باره ی رجال قدیم شهر ناخداگاه کلام پیرامون فاضل تونی /قدس سره/ به میان آمد و حقیر از آن بزرگوار که برنقاط قدیم شهر اطلاعاتی دارند تقاضا نمودم که در کشف مرقد فاضل تونی این شکسته را یاری نمایند و بیان نمودم که در صورت یافتن محل دقیق آن، امام جمعه محترم دارای چنین قصد خیری می باشند. ایشان با تواضع خالصانه قبول زحمت نموده و به دنبال موضوع فوق رفتند و فردای آن روز با دستی پر از پیام دوست به درب بنده منزل آمدند و تو گویی:
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد «حافظ»
باری! بعد از درنگی با هم به آن خاموشکده علم و عرفان رهسپار گشتیم. در آن فضای عارفانه نزدیک پل کهنه آن چنان که بعضی از مورخین در کتب خود آدرس[نشانی] داده اند سنگ کوچکی بر پهنه ی گیتی تکیه داده بود و عرصه آسمان معانی را نظاره گر بود و بر روی آن خاموشی دیگر از جهان معنی که گویی حکاک روزگار عشق است این جمله صادقانه را حک نموده بود :
بسم الله الرحمن الرحیم
هذا قبر العبد لله محمد بن ابن علی بن …رحمت الله.
باری! در آن لحظه شور و بیداد معانی بود که گویی کم کرده ای را پیدا نموده و مجنون وار بر گرد شمع لیلیش حلقه زدیم و نتیایج تحقیقات خود را بعد از رجوع به بعض از منابع علمی، اولاً؛ خدمت امام جمعه محترم، ثانیاً ؛ مرکز میراث فرهنگی اطلاع دادیم. باشد با تحریراین مقاله و احیای آن به مصداق «من ورخ مومنآً فکانما احیاه» خدمتی به جهان اسلام نموده و با بیان سیمای بزرگان و حفظ آثار نام آوران علم و عمل که « لَقَدْ کانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ … » پایه های فرهنگ ناب محمدی را در جهان معرفت استوارتر گردانیم. در خاتمه مقدمه جای تذکر است اگر چه بعضی از افاضل ایجاد شبهه نموده اند که شاید مرقد این عالم بزرگوار در کنار پل بیستون یا جای دیگری از استان باختران می باشد این امر بی اساسی بوده و قرائن و شواهد و بیان مورخین دال بر بی اساس بودن شبهه فوق الذکر است.
سیدناصر حسینی میبدی
حالات فاضل تونی[ملاعبدالله بشروی] /قدس سره/
محل ولادت: آن چنان که اهل سیر نوشته اند: عبدالله فرزند محمد در بشرویه از مضافات قریه تون که قصبه ی کوچکی است از توابع قهستان معرب کهستان مخفف کوهستان قرب قاین دریک صدو هشتاد کیلومتری جنوب غربی مشهد مقدس خورشید اقبالش طلوع نموده و این قریه کوچک هماره در طول تاریخ در خاوران معارف ایران زمین محل طلوعِ ستارگان علم و ادب بوده و بزرگانی هم چون: علی بن نجم الدین تونی صاحب منتخب برهان الکفایه[ف،861 هـ.ق]- معز الدین تونی از معاصرین شهید ثانی صاحب شرح لمعه- معین بن حسن تونی صاحب حاشیه بر شرح الطوالع …- ملک علی تونی صاحب آیات الاحکام الفقهیه- ملاعبدالقادر صاحب شاهنامه(فتح نامه قندهار)[ف،1051 هـ.ق] – محمد علی بن محمد رضا تونی صاحب تصانیف کثیره[ف، 1151 هـ ق] و غیرهم از آن برخاسته اند و از جمله در عصر حاضر که از افتخارات قریه مذکور سیما مراکز علمی ایران از حوزه و دانشگاه بودند علامه فقید محمد حسین فاضل تونی صاحب حواشی بر فصوص الحکم قیصری می باشد.
باری! در چنین قریه ای معارفی، ستاره اقبالش طلوع نمود و از تاریخ دقیق ولادتش اطلاع کاملی در دست نیست.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سفر به بشرویه
شکر لله شد نصیب من سفر – حیدریه شهر را کردم گذر
ماه آبان، روز جمعه وندرآن- خوش هوایی هم چنان مازندران
در کنار پارک گلها با دو تن از همرهان – فرش گسترده و سفره، آمدی اندر میان
صرف صبحانه نموده باغذایی دلپذیر- نان و چایی و پنیر و هم کلمپه بی نظیر
جمع بنمودیم بساط وندرآن هر چی که بود – بعد آن ما راهی بشرویه گردیدیم زود
**
در میان ره بودی یک روستایی از قدیم – قصد بنموده که تا گردیم با او هم ندیم
ما به نزدیک اذان وارد شدیم اندر جزین – من ندیدم دیدینی جایی دگر بهتر از این
مسجد جامع به نزدیکش بودی یک منزلی – خوب و زیبا و قدیمی، در میان اهل دلی
پیره زن، خوش مشربی هم مهریان و کیمیا – با زبان خوش به خنده تعارفی کردی به ما
فرش گسترده به ایوان قدیمی آن عزیز – پیش آورده انار دانه یاقوت تمیز
ما تناول کرده و شکر خدا بنموده ایم – تا که قسمت شد دمی بنشسته در جایی قدیم
یاد ایام گذشته در زمان بچّگی – تا زدائیم از دل و جان، این همه وابستگی
بوی عطر زعفران هر جا مدام – لحظه لحظه می رسیدی بر مشام
رقص گلها در مزارع با نسیم – دیدنی تر بود در جایی قدیم
دُرّ غلطانی روان بود از قنات – هم زلال و سرد و شیرین چون نبات
با همین آب روان با هم وضویی ساختیم – با جماعت سوی او سجّاده را انداختیم
در صلاه ظهر در مسجد به هنگام نماز – نو جوانانی بدیدم در صف راز و نیاز
با جماعت این فریضه زود بنمودیم اَدا – تا که رحمت را شود مشمول و هم راضی خدا
این چنین شد قسمت و تقدیر بنمودی خدا – تا که باشیم همره استاد ارشادی نیا
**
عازم بشرویه گردیدیم ما با همراهیان – چون که بودی مجلسی بر پا در او از عالمان
ملاّ عبدالله نام و بشروی بودی تمام – عالمی روحانی و استاد و هم والا مقام
وصف او را یک به یک آنگاه بنمودی ادا – هم امام جمعه و قربانی و استاد ارشادی نیا
نور مجلس، شمس دین آن که امام جمعه بود – صحبت و لحن کلامش فیض مجلس را فزود
با حضور شخص فرماندار آقا باقری – شد مزّین مجلس علامه ی ما بشروی
پرده برداری شد از تمثال استاد فقید-در تحیر شد هر آن کس را که تمثالش بدید
چون که در ایاّم او عکاس و نقاّشی نبود – اوستادی چون سلیمی خلق آثارش نمود
آفرین بر همّت و ذوق و همه اندیشه اش- برکتی داده به فکر و هم به کار و پیشه اش
بود مسئول ستاد بشروی شخصی چو ماه – درجه اش سرهنگی و فرماندهی بود از سپاه
نام نیکویش فرحبخش و مرامش روح بخش – نشریه، عکس و کتاب بشروی بنمود پخش
ختم مجلس شد خبرها شد تمام – سفره ای گسترده شد از بهر شام
موقع ذکر دعای خیر او آغاز شد – خیر و فیضش هم نثار ملآّ عبدالله شد
سیل جمعیت همه خوشحال، از این ماجرا –سوی منزل شد روانه بهر او کردی دعا
**
بعد این مجلس بشد بر پای جای دیگری – یادواره ذکری از گلهای خونین علی
شهر بشرویه به نام اوچو ماه انوراست – چون که صاحب مجلسش آقا امام جعفر است
بیست ونُه آبان شبش بر پا شد این مجلس درآن – با حضور قاریان و ذاکران و همرهان
شعر و نوحه هم مدیحه از شهیدان وطن – هم سروده هم که خوانده، بهرآن گلکون کفن
مجلس ذکر شهیدان بسیج دین مدار – هست الگوی تمام مردم این روزگار
شرکت جمعیت این مردمان حق شناس – ارج بنموده و مسئولین نمودی هم سپاس
خاطرت آسوده باشد ای شهیدان وطن – تا ابد می ترسد از تو ، خائن هم اهَرمَن
از وجود تو همه ایران گلستان گشته است – از نبود تو جهانخواران پَرش بشکسته است
زنده ای و زندگانی می کنی تو تا ابد – چون که ذکر تو بود این جا، قل هو الله احد
کل مسئولین در این مجلس همه حاضر بودند- بعد ذکر فاتحه آن ها همه شاکر شدند
با نثار خون و جان ِ این شهیدان وطن – کشورم آزاد شد از زیر تیغ اهَرمَن
ختم مجلس حجت الاسلام آقا اکبری – کرد تقدیم خدا این لاله های پَرپَری
گفت: «حق گو» خاطراتش را چنین – چون که بشرویه بود فخر خراسان در زمین
حسین قربانی
1 /9 /1394 خورشیدی
***
22222
استاد سید جواد ارشادی نیا- حاج حسین قربانی(شاعر)

2 thoughts to “علامه ملا عبدالله بُشروی”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عبارت امنیتی: *(پاسخ حاصل جمع زیر را در مربع وارد نمایید.)* Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.