استاد محمدجواد محبت متخلص به (محبت کرمانشاهی) درگذشت

■■■■■ 《 طعم تلخِ داغ 》 ■■■■■
امروز صبح که خبر درگذشت استاد محمد جواد محبت ” محبت کرمانشاهی ” را شنیدم در دفتر کار زمزمه ای بر زبان جاری شد که حاصل غزلی شد که تقدیم نگاه دوستان عزیز می کنم روحش شاد و یادش گرامی باد

**************************************

طعم ِ تلخِ داغ ، بر اندیشه خنجر می زند
وای بر حالِ پریشانم ، اَجَل در می زند ؟

بانگِ پژواکِ عزا پیچیده در گوش ِفلک
روبرویم سُلطه ی اندوه ، سنگر می زند

تهمتِ آغوش ِ تَب شعله شده سوزِ دلم
بُغض ِ درگیرِ گلو ، آتش به باور می زند

بی کسی هایم کشیده کام را سوی عطش
دل درونِ سینه ی آشفته پَر پَر می زند

یک به یک رفتند یارانِ قدیمی از بَرَم
لشکرِ غم را ببین ، هر شب به من سَر می زند

واحه واحه مرگ را دیدم به پای زندگی
ناخدا گُم‌کرده بَر امواج لنگر می زند

لب فرو بسته نُت آوازِ قناری های درد
مَرگِ تدریجیّ ِ من ، ناقوس ِ محشر می زند

می روم تا سَر به بالینِ لَحَد آرَم غریب
تیرِ آخر را به من ، تقدیرِ آخر می زند

کُنجِ دِنجی کو ، حصارِ بودنِ فردا کنم
بی ” محبت ” نبض ِ خاموشم مکرر می زند ؟

خاطراتِ با تو بودن ای ” جوادِ ” بی ریا
یک غزل اندوهِ نا خوانده به دفتر می زند

شاعرِ ” درویش ِ ” کوی لب خموشان گشته ام
اشکِ دیده بَر رُخ ام چون جُغد چنبر می زند

**************************************
سیدناصر حسینی میبدی ” ن . م . درویش ”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عبارت امنیتی: *(پاسخ حاصل جمع زیر را در مربع وارد نمایید.)* Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.